مهمانی تولدم
چون تولد من چند روز قبل از محرم بود وتا مامان وبابام از دنباله های تولد من ازاد شدند ماه محرم شروع شد برگزاری مهمانی تولد من (این از اداب ورسوم فامیلهای مادرم هست)به بعد از محرم موکول شد خلاصه مطلب اینکه قرار بر این گذاشته شد,بعد از اینکه ماه محرم تمام شد . مهمانی برگزار بشه. مهمانها دعوت شدند اطرافیان همه دست به دست هم دادند و سور و سات مهمانی را تدارک دیدند مهمانی برگزار شد مهمانها اومدند وخوردند و پاشیدند و رفتند البنه بعصی هاشون هم هدیه اوردند دستشون درد نکنه . من همین جا از همه عزیزانی که برای مهمانی من زحمت کشیدند تشکر از خودم در میکنم .بویزه از آقاجون ومادرجون مادریم. تا یادم نرفته بگم چون من دو روز قب...
نویسنده :
ستا
23:32
ماجرای اولین دندان من
سلام به همه نی نی ها و مامانها و باباها من برای دندان در اوردن خیلی درد کشیدم و اذیت شدم بالاخره اولین دندان من پس از کلی تلاش و کوشش توانست در 28/3/90 تقریبا در سن شش ماهگی من از لثه بیرون بیاید و پنج روز بعد از آن دومین دندان نیز پیدا شد . اما بعد از اون هنوز خبری از دندان جدید نیست .میگم اگه نی نی ها هر پنج روز یه دندان در میاوردند اخه چی میشد ...
نویسنده :
ستا
2:24
عید نوروز
نوروز امسال اولین عید زندگی من بود و کلی عیدی وهدیه( طلا و عروسک و لباس) گرفتم .پولهام که رفتند ددر , اما طلا ها وبقیه هدیه ها برام موندند. عید خوبی بود کاش همه عی د های آینده هم پربرکت و پر عیدی باشند  ...
نویسنده :
ستا
2:10
سوراخ کردن گوشهایم
روز یکشنبه 12/10/89 بابام ومامانم من را بردند مطب آقای دکتر و گوشهایم را سوراخ کردند. من هم کلی جیغ وداد کردم اما فائده نداشت چون اونا کار خودشونا را کردند و گوشهای بیچاره من را سوراخ کردند. از مطب که اومدیم بیرون هر آشنایی ما را دید میگفت خیلی زود گوشهاش را سوراخ کردین این عکسم مال همان روزه ...
نویسنده :
ستا
0:54